غریب آشنا ( یکشنبه 86/9/4 :: ساعت 8:58 صبح)
چقدر آشنا می نمایی غریبه بگو از کجا از کجایی غریبه؟ در این شهر و این شب چه بی سرپناهی نداری مگر آشنایی غریبه؟ دل نخل ها تازه شد از عبورت مگر تو ولیّ خدایی غریبه؟ تو در آسمان نگاهت چه داری که کردی دلم را هوایی غریبه؟ غبار کدامین سفر بر تو مانده ست که گرد از دلم می زدایی غریبه؟ به کار که بستی گره چفیه ات را که از کار من می گشایی غریبه؟ تن شهر بوی تو را می دهد آی! تو جان کدام آشنایی غریبه؟ کمینگاه دیو است این شهر، این شب مگر در دل من درآیی غریبه تو رفتی و مانده ست در کوچه شهر نشان از توام رد پایی غریبه (از: غلامرضا کافی) |
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||